پسر درون من
پنجشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۳۱ ب.ظ
پسر درونم را بارها تصور کردم همان بلند قامت سرو ،فرمانده ی پسرهای با معرفت،همان مردهزار چهره ی صادق ،کسی که قابلیتش در روابط اجتماعی طعنه به دیپلمات مجالس رسمی می زند با وقار و آقا و در قهقه های دورهمی های خودی یک دیوانه ی شیدا که به راحتی می توان کنارش یک دوست دیوانه بود ،چراغ روشن راه های خاموش ،کسی که به پهنای بزرگترین و ریشه دار ترین درخت دنیا تکیه گاه امن است برای اهل خانه که وقتی از دور می آید عزیز جان نفس عمیقی میکشد و میگوید پیر شوی الهی که وقتی می آیی می دانم همه چیز رو به راه میشود ،بی محابای کله شق همانی که مابین پروژه های سنگین کاری کوله بارش را جمع میکند و به دل جاده میزند ،زندگی را نفس میکشد ،سیستم را روشن میکند و موسیقی دل انگیزش را میگذارد ،درختان سبز را فریاد میزند با همه ی کله شقی هایش کله اش خوب کار میکند باهوش و منطقی ،عاشق شرلوک هلمز و حل معما و اما مرید مولا همانی که محرم چه بیاید چه نیاید حبش به آقا دور نمیشود .
پسر درونم همان خوش پوش معروف که محصور به پوشش یک مدل و مد نخواهد بود .پسر درونم در عشق به تنیس و والیبال او را هم پای مرد شماره ی 1تنیس جهان و والبالیست معروف مبدل کرده برایش زمان در دقایق آخر خلاصه میشود یعنی در همه حال زندگی میکند و دقایق آخر استرسش را تجربه میکند و اما خدا نکند ابروهای کمان و مشکی اش در هم برور که تا زمانی با خودش کنار نیاید دلش برای بیان غمش با کسی کنار نمی آید ،عشقبرایش در پیاده رو ها و چشمان لیلای دروغین معنی نمیشود که کشک ها در عشق فرو بریزد پسر درون من همان است که مسیحای درونش شهره است .
با سپاس از جناب سراسر گنگ به خاطر طرح این موضوع
- ۹۷/۰۵/۱۱