جهان وارونه

شاید اگر .....

جهان وارونه

شاید اگر .....

کودتا باش ،خودت را در خودت جا نگذار ، عاشقانه های خودت را با تا ماه ببر و کنار خودت قدم بزن ،گریه هایش را پاک کن ،زانو های زخمی و خاکی اش را مداوا کن ،خنده هایش را قاب کن و هر بار با شیطنت دلتنگ خودت باش ،بیهوا عاشق خواسته های بیهوایت باش ،گاهی هیچ کس دلش برای تو تنگ نمیشود اگر این خودت را فراموش کنی ،دیوانه ،عاشقانه های خودت را قاب کن و جهان در جو مدار خود بیرحمانه میچرخد ،تو و تو یک روز در تصویر یک قاب فقط میمانی

سلام ،حال همه خوب است، ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند.با این همه عمری اگر باقی بود،طوری از کنار زندگی می گذریم که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد نه این دل ناماندگار بی درمان ،تا یادم نرفته است بنویسم ،حوالی خوابهای ما سال پر بارانی بود،میدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه باز نیامدن است ،اما تو لآقل ،حتی هر وهله ،گاهی ،هرازگاهی ببین انعکاس تبسم رویا ،شبیه شمایل شقایق نیست ! راستی خبرت بدهم .خواب دیده ام خانه ای خریده ام ،بی پرده،بی پنجره،بی در ،بی دیوار...هی بخند بی پرده بگویمت ،فردا را به فال نیک خواهم گرفت ،دارد همین لحظه یک فوج کوبتر سپید از فراز کوچه ی ما می گذرد .باد بوی نامه های کسان من میدهد ،یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش بیاوری !؟ نه ر ری جان را ! نامه ام باید کوتاه باشد ،ساده باشد ،بی حرفی از ابهام و آیینه ،از نو برایت مینویسم ،حال همه ی ما خوب است ...اما تو باور مکن !!!!سید علی صالحی